***باده عشق***
اتل متل یه مادر بپرس ازش تا بگه اجاره های سنگین بپرس ازش تا بگه بپرس ازش تا بگه وقتی که گفتند بابا میخوای بدونی چرا یا میره داروخانه یه روز به دنبال وام هروقت به مامان میگم بعضی روزا که توی مینا با غم میپرسه وقتی که بیست میگیرم میگم معلمم گفت یه بار گفتم «مامان جون تا حرف من تموم شد میگم «مامان راست بگو چشم میدوزه تو چشمام رفتم از لای در داشت با بابام حرف میزد مرتضی جون میدونم دست خوش آقا مرتضی خواستگاریم یادته؟ مهریه مو کی میدی؟ مهریه مو کی میدی؟ امروز که صاحب خونه یهو تو کوچه داد زد به من چه شوهرش رفت؟ درد دل خستمو با آه خود به عکس صورتشو میذاره اشک مامان میریزه بابا با چشماش میگه اتل متل یه مادر دستای پینه دارش دستایی که پرچم دستایی که عینهو دستی که بچه هاشو درسته که شوهرش اما خون باباو سرخی صورت اون اتل متل یه مادر باید فهمیده باشی باید فهمیده باشی ای که در این حوالی دست رو گوشات گذاشتی تو که به زخم قلب اگه بابام نبودش اگه مامان بمیره ای شقایهای آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟؟؟ شب بیست و پنجم ذیقعده(10/8/89) شب دحوالارض است،یعنی پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روی آب و از لیالی شریفه است که رحمت خدا در آن نازل میشود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد.از امام رضا (ع) روایت است که هر کس روز دحو الارض را روزه بدارد چنان است که 60 ماه را روزه داشته باشد.روز بیست و پنجم ذیقعده(11/8/89) روز دحو الرض است و یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتی روزه اش مثل روزه 70 سال و در روایتی کفاره 70 سال است و هر کس این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت سپری کند از برای او عبادت 100 سال نوشته شود و از برای روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزیست که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاریست و از برای این روز بغیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل عمل دیگری وجود دارد و آن نمازیست که در کتب شیعه ی قمیین روایت شده و آن 2 رکعت است در وقت چاشت و در هر رکعت بعد از حمد 5 مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام بخواند دعایی که در مفاتیح الجنان نقل شده است.... خوش به سعادت اونایی که تو این شب عزیز وقتی میخوان ذکر بگن و دعا بخونن و اشک بریزن خونه خدا روبه روشون هست....... التماس دعای شدییییییییییییییییید دارم... از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود در هر ایستگاهی که قطار می ایستد کسی کم میشد قطار میگذشت و سبک می شد زیرا سبکی قانون راه خداست قطاری که به مقصد خدا میرفت عاقبت به ایستگاه بهشت رسید پیامبر گفت:اینجا بهشت است و من شادمانه بیرون پریدم اما تو پیاده نشدی؟!و من فهمیدم... قطار رفت و دور شد من از فرشته ای پرسیدم:مگر اینجا آخرش نیست؟ و او گفت:نه قطار به سوی خدا میرود و خدا به آنان میگوید درود بر شما،راز من همین بود آنکه مرا میخواهد در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد، و من........!
نحیف و زار و بیمار
با صورتی حزین و
دستای پینه بسته
چه جور میشه سوخت و ساخت
با بیست هزار تومن پول
اجاره خونه پرداخت
خرج مدرسه ی ما
خرج معاش خونه
خرج دوای مینا
چه جوری میشه جنگ کرد
یا اینکه بی رنگ مو
موی سیاهو رنگ کرد
چه جوری میشه جنگ کرد
با سیلی جای سرخاب
صورتارو قشنگ کرد
تو جبهه ها شهید شد
خودم دیدم یک شبه
چندتا موهاش سفید شد
نصف موهاش سفیده؟
بپرس که بعد بابا
چی دیده،چی کشیده!
برا دوای مینا
یا که میره سمساری
یا هم بهشت زهرا
مامان میره به بنیاد
یه روز به دنبال کار
پیر آدم در میاد!
«طعم غذات عالیه»
مامان با گریه میگه
«جای بابات خالیه»
خونه غذا نداریم
غذای روز قبلو
برا مینا میذاریم
«غذا فقط همینه؟»
مامان با گریه میگه
«بابات کجاست ببینه؟«
میاد پیشم میشینه
نوازشم میکنه
نمره هامو میبینه
«که نمره هات عالیه»
مامان با گریه میگه
« جای بابات خالیه»
این آقا بقالیه
با طعنه گفت تو خونه
جای بابات خالیه؟»
با دست تو صورتش زد
با گریه«گفت ای خدا
بی شرفی تا این حد؟»
اگه بابا دوست داشت
چرا ازت جدا شد؟
پس چرا تنهات گذاشت؟»
لب میگزه می خنده
بیرون میره از اتاق
محکم درو میبنده
توی اتاقو دیدم
صدای گریه هاشو
از لای در شنیدم
چشماش به عکس اون بود
انگار که توی گلوش
یه تیکه استخون بود
زنده ای و نمردی
یعد خدا و مولا
ما رو به کی سپردی؟
خوش به حالت که رفتی
ما اینجا مستاجریم
تو اونجا جا گرفتی؟
چندتا سکه مهرمه؟
مهریه مو کی میدی؟
گره توی کارمه
دخترمون مریضه
بیا ببین که موهاش
تند تند داره میریزه
اجاره خونه داریم
صاحب خونه میگفتش
دیگه مهلت نداریم
اومد برا اجاره
همسایمون وقتی گفت:
«مهلت بده،نداره»
«اینا همش بهونست
دق اجاره داره
دردش اجاره خونه س
یا که زن شهیده؟
خونه اجاره کرده
یا خونمو خریده؟»
فقط برا تو گفتم
چون از تموم مردم
«به من چه؟»میشنفتم
میگم اجاره داریم
خیلی مریضه بچه
سایه ی سر نداریم
همه میگن «به من چه؟»
بابا جونم، جون میده
چادرو ور میداره
موهاشو نشون می ده
رو صورت شهیدش
بابام نگاه میکنه
به موهای سفیدش
رو چشمای بابا جون
بابا گریه میکنه
برای غمهای اون
«قشنگ مهربونم
همسر خوب و تنهام
غصه نخور میدونم»
نحیف و زار و خسته
با صورتی حزین و
دستایی پینه بسته
عجب حماسه سازه
دستایی که شوهرش
خیلی به اون مینازه
بابا رو ور میداره
توی خزون غیرت
دستایی که بهاره
دست بابام میمونه
نمیذاره سلاح
بابام زمین بمونه
بسیجی بار میاره
بذر غیرت و ایمان
تو روحشون میکاره
تو جبهه ها شهید شد
درسته که موی اون
بعد بابا سفید شد
موهای مادر من
وقتی باهم جمع شدن
سیلی زدن به دشمن
سرخی خون باباست
موی سفید مادر
افتخار بچه هاست
خیلی چیزا میدونه
از بی مروتی ها
از بازی زمونه
چه جوری میشه جنگ کرد
با سیلی جای سرخاب
صورتارو قشنگ کرد
چه جوری میشه جنگ کرد
یا این که بی رنگ مو
موی سیاهو رنگ کرد
غربت مارو دیدی
صدای ناله های
مادرمو شنیدی
چشماتو خیره کردی
زل زدی به مادرم
فکر کردی خیلی مردی!
مامان نمک گذاشتی
اگه مامان بمیره
مادرمو تو کشتی
هر چی داشتی میخوردن
مال و منالت که هیچ
مادرتم میبردن
دق میکنم میمیرم
پیش خدا و بابام
من جلوتو میگیرم
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |